فرشته های مامانفرشته های مامان، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره
یکی شدن من وبابایییکی شدن من وبابایی، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

هدیه های آسمانی

دخترم بمیرم برات

جگرگوشه های مامان همیشه دعام اینه که هیچ بچه ای مریض نشه شما نازگلای منم کنار اونا اما گاهی اوقات انگاری خدا میخواد بهمون با مریضی یه چیزایی رو نشون بده که قبلا نمیدیدیم و شاکر نبودیم راستش شما عشقای من تو کار اذیت هستین فقط ...... همش میگفتم اینقد جیغ نکشید سرم رفت چقد شما فوزولید و  چقد اذیتم میکنید و...... اما الان که عشق نازم فاطمه ماهم مریضه میگم مامانی پاشو فوزولی کن اینقد بی حال نباش..... با امروز میشه سه روز که شما که عزیز دلم تب داری نمیدونم چه ویروسی و از کجا گرفتی چون ما دو هفته س خونه ایم و به خاطر گرمی هوا بیرون نرفتیم که شما عسلام مریض نشید که شدید شب قبل مریضیت تا صبح چندبار بیدار شدی و همش تو خواب غرغر داشتی ص...
24 تير 1394

حانیه و زمین خوردنای پراز تلفات

سلام عزیزای دل من سریع برم سر اصل مطلب تا بیدار نشدید...... عشق نازم حانیه یکی دو شب پیش خوردی زمین میخواستی به دسته مبل بلند شی مامانی لب پایینت اومد لای دندونات و خونی شد و کلی ورم کرد هرجور بود صورت دهنتو شستم و خدارو شکر کم خون اومد اما ورم داشت دیشب باز دوباره و چه جوری خوردی زمین من آشپزخونه بودم دیدم گریه های بد میکنی سریع اومدم دیدم دهنت پرازخون دستام پرکردی نمیدونی چه حالی پیدا کردم فکر کردم این بار دندونت شکسته لب بالایی خونی شده بود چقدم خون میومد بازو و گردن منم پراز خون کردی اصلا نمیذاشتی بشورم فقط گریه میکردی الهی بمیرم برات خودمم کلی گریه کردم و با بابایی دعوا که چرا مواظبت نبوده ...... فاطمه نازمم که انگاری شرای...
9 تير 1394

یک سالگیتون مبارک

               خوش اومدین دخترا               تولدتون  مبارک   داده یارب بهترین ها                    بهترین گلهای دنیا حاصل عشق دوپیکر                   گشته دو مخلوق زیبا         لحظه لحظه پرکشد دل هرنفس سوی نگاهت       &nbs...
5 تير 1394
1